چند راه:
- یک مدل یکساله به بعد بسازید و از آن به عنوان عامل مقایسه استفاده کنید – نه در شش ماه اول که احتمالاً ترافیک بسیار کمی (اگر وجود داشته باشد) ببینید.
- ترافیکی را که میتوانید در آینده دریافت کنید با جایگزینهای موجود مقایسه کنید، مانند همان ترافیک یا نسل اصلی که Google Ads هزینه میکند، کمتر از هزینه خدمات ارگانیک (عمدتاً افراد یا هزینههای نرم).
- تولید درآمد بالقوه از ترافیک یا سرنخ هایی را که می توانید با نرخ های نزدیک فعلی ضرب در ARPU / LTV (یا مشابه، بسته به مدل کسب و کارتان) مقایسه کنید.

در حالت ایدهآل، اینها از نظر موضوعی مرتبط هستند، بنابراین ما میتوانیم ستونها، خوشهها، هابها، پرهها و هر چیزی که بازاریابهای عصبی این روزها آنها را مینامند، تعریفشده بسازیم.
اما دوباره، این برای اهداف توضیحی است. پس بیایید به حرکت ادامه دهیم.
مرحله 2: «ورودیهای» مدل را برای میزان محتوایی که قرار است منتشر کنید، تعریف کنید
حالا برای قسمت باحالش.
آیا این 100٪ به اعداد فردی دقیق است؟ شانسی وجود ندارد.
اما رشد هرگز، هرگز، هرگز نباید یکی از آنها باشد. مخصوصا سئو.
مگر اینکه…
- شما در حال حاضر یک سایت بزرگ هستید.
- شما ابتدا در حال بهینه سازی و انتشار مجدد محتوای موجود هستید.
- شما حجم زیادی از ترافیک تبلیغاتی یا لینک سازی را در بالای انتشار محتوا افزایش می دهید.
- شما در حال انجام کاری نیمه سایه هستید (PBN ها، ساختن روی دامنه منقضی شده، و غیره).
- شما موضوعات بسیار کم مشکلی را هدف قرار می دهید که به هر حال هرگز تبدیل نمی شوند.
در مرحله بعد، اجازه دهید تا زمانی که به یک عدد گرد خوب و قابل تقسیم برسیم، ادامه دهیم.
دلایل معمولاً عبارتند از:
- اعتماد یا اقتدار صفر
- فقدان قدرت موضوعی (یک جزر و مد بالا همه قایق ها را بلند می کند … یا فقدان آن).
- فقدان بک لینک های با کیفیت بالا (بله، آنها همچنان بیشترین نتایج را در فضاهای رقابتی دارند).
- نداشتن محتوای بدون مارک کافی (برای اینکه افراد جدید شما را پیدا کنند یا به آنها اهمیت دهند).
- افزایش سطوح رقابت مستقیم و غیرمستقیم (مانند ناشرانی که بررسی های وابسته انجام می دهند و بالاتر از شرکت های SaaS در عمودی خودشان قرار می گیرند).
- و بیشتر.
برای اکثریت قریب به اتفاق، شما به بیش از 6 تا 12 ماه مبهم نگاه می کنید تا اینکه یک قطعه از محتوا برای هر چیزی معنی دار در سه رتبه برتر قرار گیرد.
در این مرحله باید پیچیدگی های عملیاتی را حل کنید، یک پایه محکم درازمدت بسازید، در مقابل نگرانی بیش از حد در مورد فقط انتشار انتشار انتشار.

شکسته، بیکار، از کار افتاده، یا توسط نزدیکترین رقبای خود بلعیده شده اند.
اما بیشتر سایت های نسبتا جدید یا کوچک از محتوای ناکافی با کیفیت بالا و بدون مارک رنج می برند.
نظرات بیان شده در این مقاله نظرات نویسنده مهمان است و لزوماً سرزمین موتور جستجو نیست. نویسندگان کارکنان در اینجا فهرست شده اند.
منبع: https://searchengineland.com/seo-work-this-year-results-next-year-395251
بیایید اکنون این را تجسم کنیم و نشان دهیم که چگونه (الف) حجم بالقوه و ترافیک ماهانه اساساً در هر سه ماه دو برابر می شود، در حالی که، در همان زمان، (ب) میانگین موقعیت محتوای شما از بالاتر از 5 به رتبه چهارم یا احتمالاً 3 می رسد. :

من خوش شانس بودم که در سایت های بسیار بزرگ کار کردم. زیباست. همه چیز همیشه بالا و سمت راست است.
ها! شوخی کردم در شش ماه اول هیچ ترافیکی وجود نخواهد داشت.
ولی – این یک چیز یک شبه نیست.
کم اهمیت نیست، اما خیلی هم سخت نیست.
به جدول زمانی رتبه بندی گلوله ای بالا مراجعه کنید. معمولاً در 3-6 ماه اول برای یک محتوای کاملاً جدید هیچ اتفاقی نمی افتد.
سپس حجم و پتانسیل ترافیک را در دو ستون جداگانه رها کنید، مانند:

اما اصول اساسی قانونی هستند.
- انتشار محتوای خوب و مرتبط بیشتر، حجم کل بالقوه یا ترافیکی را که در آینده دریافت خواهید کرد، به میزان قابل توجهی افزایش می دهد، و
- انتشار محتوای خوب و مرتبطتر، میانگین CTR SERP را که در همه رتبهبندیها مشاهده میکنید، افزایش میدهد (با افزایش اعتبار موضوعی، افزایش رتبه دامنه و موارد دیگر).
همه اینها به چه معناست؟
این یکی از بهترین و بالاترین ROI با کمترین کانال های هزینه جذب مشتری برای اکثر مشاغل روی کره زمین است.
اگر مانند اکثر وب سایت ها هستید، صفحات پرترافیک نیز اغلب حداقل 12 ماهه هستند. یعنی سه چیز:
- ترافیک یک شاخص عقب ماندگی است که محصول فرعی خروجی قبلی است.
- نتایج شما در شش ماه آینده به کاری که در پایان سال گذشته انجام داده اید بستگی دارد.
- اینکه نتایج سال آینده شما کاملاً به تلاش شما در این سال بستگی دارد.
و من این را می دانم زیرا این کار را انجام داده ام و بارها و بارها آن را دیده ام:

مرحله 5: ROI را با مقایسه آن با هزینه سرمایه گذاری و سایر گزینه ها تعیین کنید
با این حال، با ادامه انتشار بیش از 6 تا 12 ماه آینده، دو چیز شروع میشود:
- حجم کل بالقوه و پتانسیل ترافیک بر اساس افزایش قابل توجهی در تعداد موضوعات جدیدی که به آنها دست مییابید، متناسب رشد میکند.
- در درازمدت (یعنی 12+، نه <6)، میانگین موقعیت محتوای شما نیز باید افزایش یابد – با فرض اینکه در واقع محتوای خوبی را منتشر می کنید و اصول اولیه را به درستی انجام می دهید (یعنی ساخت برند، سلسله مراتب سایت، لینک های داخلی، اقتدار موضعی، توزیع اجتماعی، پیوندهای با کیفیت بالا و غیره).
بیایید از یک مدل ساده برای توضیح استفاده کنیم.
مرحله 1: محدوده حجم را بر اساس گروهی از کلمات کلیدی تخمین بزنید
چرا این نکته دوم قابل توجه است؟
(مثل سال آینده، زمانی که آنها امروز بودجه بازاریابی خود را برای “پس انداز کردن پول” کاهش دادند و پس از آن هیچ سرنخ، مشتری یا مشتری جدیدی برای پرداخت در آینده ندارند.)
و این بدان معناست که مردمی که به پیش میروند، کسبوکار طبق معمول – علیرغم اینکه دنیای اطرافشان به ظاهر از هم میپاشد – اولین کسانی خواهند بود که در آینده از مزایای آن بهرهمند خواهند شد.
اما آیا منطقی و عملی و از نظر جهت دقیق است؟ شرط می بندی.
نتیجه
بله، ما در این مرحله به شدت در حال ساده سازی هستیم.
بنابراین فرض کنید در سه ماه اول، 30 مقاله منتشر می کنیم. اگر از صفر شروع میکنید، مراقب تأخیرها، مشکلات و مشکلات اجتنابناپذیر باشید.
مگر اینکه سایت بزرگی باشید، مانند 85-90 DR+، ماه ها (اگر نه سال ها) طول می کشد تا برای هر چیزی رتبه خوبی داشته باشید.
مانند سرمایه گذاری در خانه های چند خانواری در مقابل اجاره کوتاه مدت ساده (Airbnb):
- چند هزار در ماه آینده می خواهید؟ مطمئناً، یک Airbnb ممکن است کمک کند.
- صدها میلیون (یا بیشتر) در دهه آینده می خواهید؟ بلوکهای آپارتمانی بزرگ جایی هستند که در آن قرار دارند… اما یک دهه طول میکشد!
و با فرض اینکه آنها بیش از حد همپوشانی ندارند، میتوانیم مجموع مجموع حجم یا ترافیک احتمالی همه این کلمات کلیدی را در زمان مشخص کنیم.

مردم اغلب به “بازاریابی” به عنوان یک سرمایه گذاری یا هزینه نگاه می کنند.
همه نباید هزاران محتوا تولید کنند. این چیزی نیست که من توصیه می کنم.
دریافت خبرنامه جستجوی روزانه بازاریابان به آن تکیه می کنند.