به طور کلی، هنگام اندازهگیری، مایلید حداقل یک LTV:CAC 3:1 ببینید.
امروز دیگر اینطور نیست.
در زیر سه مورد ضروری برای بهینه سازی درآمد آورده شده است.
1. ردیابی تنگ بافته
به عنوان مثال، اگر میانگین ارزش سرنخ جستجوی گوگل شما 4 برابر بیشتر از سرنخ های خارج از فیس بوک است، چگونه می توانید از آن برای اولویت بندی هزینه ها و اهداف کانال خود استفاده کنید؟
درک ارزش طول عمر (LTV) پایگاه مشتری و هزینه جذب مشتری (CAC) به شما امکان می دهد تحلیل نسبت LTV:CAC را انجام دهید تا تصویر کاملی از اینکه ترکیب کانال شما چگونه بر تلاش های تبلیغاتی شما تأثیر می گذارد را بدست آورید.
تیم هایی که برای درآمد بهینه می شوند باید ارزش مشتریان خود را از طریق ارزش طول عمر مشتری درک کنند.
وقتی متوجه شدید که مشتریان از کجا درآمد به ارمغان می آورند در مقابل جایی که ممکن است قبل از تبدیل نیاز به مراقبت بیشتری داشته باشند، می توانید یک استراتژی رسانه ای جامع تری برای ایجاد سرنخ های واجد شرایط ایجاد کنید که درآمد بیشتری نسبت به حجم سرنخ به تنهایی به دست می آورد.
با این وجود، ردیابی تبدیل آفلاین در Google برای دیدن اینکه چه کمپین هایی معیارهای پایین قیف مانند SAL و سرنخ های بسته/برنده را هدایت می کنند عالی است. اگر درآمدی را به این تبدیلها نسبت میدهید، حتی بهتر است.
بازاریابان باید بدانند که کاربران از کانالهای مختلف وقتی وارد قیف فروش شما میشوند چگونه عمل میکنند.
برای B2B، باید عناوین شغلی، نکات دردناک، وظایف و هر چیزی که نشان می دهد محصول شما زندگی آنها را آسان تر می کند را بدانید. همچنین باید از معیارهای رد صلاحیت تیم فروش خود آگاه باشید.
اگر تیم تبلیغاتی B2B شما با ردیابی تبدیل آفلاین، تولید سرنخ را در Google انجام میدهد، بدون اینکه به کجا میروند در قیف پایین میروند، آنها این کار را اشتباه انجام میدهند.